زن و مرد داخل فروشگاه شدند. زن به کفش های داخل قفسه نگاهی انداخت . از فروشنده خواست که یکی از کفش ها را برایش بیاورد. فروشنده نگاه تحقیر آمیزی به سرتاپای زن کرد و بعد کفشی را که او خواسته بود به دستش داد.
زن هنوز کفش ها را به درستی ندیده بود که فروشنده آنها را در قفسه جای داد که مبادا زن کفش را زیر چادرش پنهان کند و با خودش ببرد!
بالاخره زن با زحمت بسیار کفش مورد علاقه اش را انتخاب کرد. فروشنده به کفشی که زن انتخاب کرده بود نگاهی انداخت و گفت: ولی فکر نمی کنم قیمت این کفش برای شما مناسب باشه، بهتره ارزون ترش رو انتخاب کنید!!
مرد که از ابتدا سکوت کرده بود و شاهد برخورد فروشنده بود، جلو آمد و عین پولی را که فروشنده خواسته بود پرداخت کرد.
کفش ها را برداشت نرسیده به در، قبل از اینکه از در فروشگاه خارج شود کفش ها را گوشه ای گذاشت و دست زنش را گرفت و دور شد.
پی نوشت؛
مطلبی که خواندید داستان نبود واقعیت بود، آنهم فقط بخشی از واقعیتی که وجود دارد . برای ما که چادری هستیم چنین برخوردهایی کم هم اتفاق نمی افتد.